خصوصیات مشترک بیشعورها:
خود پسندی فجیع، نفرت انگیزی بی حد، خیرخواهی متکبرانه، ضمیر ناخودآگاه غیرقابل نفوذ، کسب قدرت با خوار و ضعیف کردن دیگران، امتناع از صفات اصلی انسانی، سواستفاده ی بی رحمانه از آدمهای ساده
قواعد نانوشته ی بیشعورها:
تمام مشکلات را دیگران به و جود آورده اند / نیازی به ریشه یابی و حل مشکلات نیست، فقط کسی را پیداکن که مشکلات را گردنش بیندازی/ تمام کاستیها و خطاها را میتوان در پشت نقابی از وقاحت و گستاخی پنهان کرد/ و ...
صفات بیشعورها به صورت کاملا خلاصه:
مراقبت خواهی: اعتقاد دارند که تمام آدمهای روی کره زمین وظیفه دارند که خواست های آنها رابرآورده کنند/ در کارهای دیگران دخالت میکنند/ از اینکه دیگران به فکر خودشان باشند ناراحت میشوند/ از مشکلات دیگران خوشحال میشوند چرا که در این مواقع توجیهی برای اشتباهات خود پیدا میکنند/ با دقت حواسشان هست که به دیگران بفهمانند که به آنها بدهکارند
اعتماد به نفس: از خود ممنون اند/ در هرکاری که حرفش به میان بیاید خبره اند/ به خودشان قبولانده اند که هرگز اشتباه نمیکنند
تهاجم: نسبت به همه چیز حالت تهاجمی دارند: وقتی احساس کنند تسلطشان بر دیگران کمتر شده/ وقتی از آنها انتقاد شود/ زمانی که مچشان را در هنگام خلاف کاری بگیرند
تعصب فکری: دغدغه های دائمی و مشغولیت های ذهنی خود را دارند: اطمینان از اینکه همیشه کسی هست که مشکلاتشان را گردن اون بیندازند و حتی یکی از دلایل اصلی ازدواج آنها هم همین است/ دشمنان و دوستانشان و اینکه چه میکنند/ حساب و کتاب بدهکاری دیگران به آنها/ اطمینان از اینکه مبادا آدم معمولی محسوب شوند
وقاحت: از نظر آدم بیشعور زندگی یعنی وقاحت و پررویی: هیچ گاه در صف نمی ایستند/ هیچ وقت خواهش نمیکنند و همیشه دستور میدهند /داد میزنند/ تازمانی که پاسخ حملاتشان را ندهید حمله میکنند/ دوست دارند همه کار را به اسم خودشان ثبت کنند
شادمانی و شوخ طبعی: بیشعورها میتوانند پوزخند و ریشخند بزنند/ به بدبختی دیگران بخندند/ وقتی که تیز بازی در می آورند در پوست خود نمیگنجند
انکار: آنها انکار را نوعی هنر میدانند و هرچیزی را تکذیب میکنند : معتقدند هیچ مشکلی ندارند/ هرگز اشتباه نمیکنند/ نیازی به پرهیز از تناقض در رفتار و دروغهایشان احساس نمیکنند
عشق: سراسر زندگی بیشعورها عشق است اما عشق به خودشان، موقعیتشان، ثروت، نظراتشان، تعصباتشان
ارتباط: بیشعورها عاشق حرف زدنند به خصوص در مورد خودشان و گاهی خودشان هم حرفهای خودشان را نمیفهمند/ آنها برای حفظ کردن خودشان، تخریب دیگران، برای مزه، برای عادت و ... دروغ میگویند
گوش دادن: آنها شنونده ی خوبی هستند چراکه در کشف نقطه ضعف ها و نقایص دوستان و همکاران و دشمنان خود مهارت دارند
اعتماد: تنها چیزی که میتوان در آن به بیشعورها اعتماد داشت دسیسه چینی و دروغگویی است
خشم: آنها اکثر اوقات خشمگین هستند: وقتی کسی تناقضاتشان را رو کند/ کسی نباشد اشتباهاتشان راگردن او بیندازند/ کسی بخواهد آنها را بابت اشتباهشان سرزنش کند
تناقض و معما: کارهایشان همیشه متناقض است: معمولا در همان حالتی که عهدشکنی میکننند و دروغ میگویند ادعای صداقت و تعهد دارند/ وقتی که تمام رشته هایتان را پنبه میکنند ادعا دارند که به خاطر خودتان بوده و ...